موسیقی و هنر مستقل ایران، با تمام سکوتها، حذفیات، تبعیدها و فشارها، همچنان زنده است... به قلم محمدمهدی گورنگی در روزنامهٔ اعتماد
پیشرفتِ خاموش؛ نگاهی به جایگاه
موسیقی مستقل در ایران امروز
پس از انقلاب ۱۳۵۷ و تغییرات گستردهای که بهدنبال آن
رخ داد، موسیقی در ایران تعطیل و با ضربهای ناگهانی و بنیادین مواجه شد!. از همان
روزهای نخست، بسیاری از گونههای موسیقی که پیشتر بخشی از فرهنگ عامه یا هنر رسمی
کشور بودند، بهطور کامل از صحنه حذف شدند. موسیقی پاپ، موسیقی تلفیقی، موسیقی
رقص، و حتی برخی از فرمهای اجرایی موسیقی سنتی، یا ممنوع و یا بهشدت محدود شدند.
برای مدتی، سکوتی سنگین بر فضای موسیقی کشور حکمفرما شد؛ بهطوریکه نه تنها
برگزاری کنسرت، بلکه حمل و نگهداری ساز بدون مجوز از نهادهای دولتی نیز ممکن بود
با بازداشت یا برخورد قانونی همراه باشد. در این دوران، تنها قالبهایی که به لحاظ
ایدئولوژیک با گفتمان رسمی منطبق بودند؛ نظیر سرودهای انقلابی، برخی از موسیقیهای
آئینی و نواحی، و موسیقی سنتی در چارچوبهای تعریفشده، اجازهی حیات محدود داشتند.
در دههی ۱۳۶۰، موسیقی بهطور کلی به حاشیه رانده
شد و از آموزش رسمی، تولید گسترده و عرضهی عمومی بازماند. اما این حذف کامل، نهتنها
نتوانست نیاز اجتماعی به موسیقی را خاموش کند، بلکه عطش عمومی برای شنیدن، ساختن و
اجرا کردن موسیقی را بیشتر کرد. در خلأ فرهنگی آن دوران، کاسِتهای قاچاقی از
موسیقی قبل از انقلاب، نوارهایی از خوانندگان مهاجر و آثار دوبارهضبطشده، بهصورت
زیرزمینی دست به دست میشدند. همین دوره، گرچه به ظاهر دوران رکود بود، اما بذرهای
«موسیقی مستقل» را در دل خود پروراند؛ همان موسیقی که بعدها، در فضای تازهتر، بدون
وابستگی به نهادهای رسمی، قد علم کرد.
ورود تدریجی کامپیوتر و رسانههای
دیجیتال در دههی ۱۳۷۰، زمینهساز
تغییر مسیر جدی در روند موسیقی ایران شد. جوانانی که دسترسی محدودی به آموزش رسمی
داشتند، با تکیه بر امکانات ابتدایی خانگی، نرمافزارهای ضبط و ادیتِ صدا، و نوعی
جسارت نسلنوی فرهنگی، نخستین نمونههای موسیقی «زیرزمینی» یا غیررسمی را خلق
کردند. این موسیقی، بیآنکه به مجوز وزارت ارشاد وابسته باشد، از طریق کپی روی
نوارها و دیسکها، و سالهای بعد بهوسیله اینترنت، راه خود را به گوشِ مخاطبان
پیدا کرد. این جریان، در آغاز نه سازمانیافته بود و نه شبکهمند؛ بلکه بیشتر
حرکتی خودجوش و مقاومتگونه از سوی افرادی بود که شاید نه در جستوجوی شهرت، بلکه
در پی امکانِ بیان بودند.
موسیقی زیرزمینی در ایران برخلاف
نامش، صرفاً در زیرزمین شکل نگرفت؛ بلکه در ذهن، اتاقهای شخصی، و پشت رایانههایی
زاده شد که با ابتداییترین امکانات، اما با حداکثر شور و اشتیاق کار میکردند. در
آن روزها، نامهایی پدیدار شدند که بعدها به شهرت عمومی رسیدند، اما آن زمان حتی
امکان معرفی رسمی نداشتند.
با ورود اینترنت بهوسیلهی سرویسهای
اینترنتی به خانههای ایرانیان در دههی ۱۳۸۰، مسیر جدیدی پیشِ پای هنرمندان مستقل گشوده شد؛ مسیری که نه از
مجراهای رسمی عبور میکرد، نه به مجوز وابسته بود، و نه با سانسور آغاز میشد. در
ابتدای این دهه، تالارهای گفتگوی اینترنتی موسیقی، سایتهای اشتراکگذاری فایل و
بعدها سرویسهای پخش و بارگذاری موسیقی، نخستین پایگاههای جدی انتشار موسیقی
شدند. اگرچه این بسترها ساختاری غیررسمی و گاه نیمهمخفی داشتند، اما با سرعت چشمگیری
به یکی از مهمترین کانالهای ارتباطی میان هنرمندان و مخاطبان بدل شدند.
اینترنت، بهویژه در نبود رسانههای
مستقل داخلی، نقش رهاییبخش ایفا کرد. هنرمندانی که تا پیش از آن مجبور بودند
آثارشان را از طریق نوارها و ارتباطات محدود پخش کنند، حالا به امکان نشر همزمان
و همگانی دست یافته بودند. آثار موسیقی، بیواسطه به گوشیها و لپتاپهای مخاطبان
میرسیدند و بازخوردها نیز بهصورت مستقیم در قالب کامنت، اشتراکگذاری و تعامل
شکل میگرفت. این رابطهی تازه، هم افق خلاقیت را گسترش داد و هم هنرمند را از
انحصار تهیهکننده، ناشر، اسپانسر، و تاییدیههای رسمی و دستوپاگیر رها ساخت.
در میانهی دههی ۸۰، با رواج شبکههای اجتماعی مانند
فیسبوک و بعدتر اینستاگرام، ویدئوهای خانگی، کلیپهای کمهزینه اما تأثیرگذار، و
تیزرهای موسیقی به ابزارهای کلیدی دیدهشدن، بدل شدند. در همین دوره، پلتفرمهای
جهانی مانند ساندکلود و یوتیوب، به کمک جوانان ایرانی آمدند تا آثارشان را بیواسطه،
و بدون عبور از سد سانسور، به مخاطبانی حتی فراتر از مرزهای ایران عرضه کنند.
در دههی ۱۳۹۰، رشد روزافزون اینترنت موبایل و
پیامرسانهایی چون تلگرام و واتساپ، سرعت و گسترهی انتشار را چند برابر کرد.
حالا هر کاربر، خود یک ناشر بالقوه بود. هنرمندان مستقل، بدون وابستگی به نهاد یا
شرکت خاصی، تنها با داشتن امکاناتی ساده، یک گوشی هوشمند و اینترنت، میتوانستند
پروژههایشان را ضبط، تدوین، و منتشر کنند.
شکلگیری «کانالهای موسیقی» در
تلگرام، گروههای خصوصیِ پخش اثر، و جریانهای وایرال، چنان مؤثر بودند که حتی
برخی آثار بدون مجوز، هزاران بار بیشتر از تولیدات رسمی در رسانههای دولتی شنیده
شدند.
حال در زمانهای هستیم که هنرمندان
بدون نیاز به تهیهکننده و ناشر دولتی و بینیاز از مجوز و گردننهادن به تفکیکهای
جنسیتی و سانسورهای حکومتی، میتوانند آثار خود را مستقیماً به مخاطب ارائه کنند و
بازخورد آنی دریافت نمایند و این رَوندیست که با سرعت بسیار رو به پیشرفت است.
در حقیقت اینترنت و فضای مجازی، در
مقام یک رسانهی مردمی، مرز میان تولیدکننده و مصرفکننده را از میان برداشت و
امکان تعامل دوسویه میان هنرمند و شنونده را فراهم ساخت. در برخی موارد، این بستر
چنان موثر عمل کرده است که هنرمندان مستقل ایرانی توانستهاند آثار خود را در سطح
بینالمللی منتشر کرده و وارد بازار جهانی موسیقی شوند.
این سیر تاریخی، نهتنها نشاندهنده
مقاومت فرهنگی در برابر سانسور و محدودیت است، بلکه بازتابی از خلاقیت هنرمندان
جوان ایرانی در بهرهگیری از فناوری، برای بروز هنری و ارتباط با جامعهای است که
تشنهی صداهای تازه، صادقانه و حتی آزادیخواهانه بوده و همچنان به دنبال آن است.
اگرچه موسیقی بدون مجوز در ایران به
مدد خلاقیت، جسارت و بسترهای دیجیتال توانسته جایگاهی پررنگ در میان نسل جوان بهدست
آورد، اما این مسیر همواره با چالشهای عمیق همراه بوده است. در غیاب ساختارهای
قانونی حمایتی، هنرمندان مستقل با مشکلات متعددی در تولید، نشر، اجرا و حتی امنیت
شخصی مواجهاند.
نبود مجوز رسمی به معنای عدم
برخورداری از امکان اجرای زنده در فضاهای رسمی عمومی، عدم پخش از رسانههای داخلی
و نداشتن دسترسی به حمایتهای صنفی و مالی است. با این حال بسیاری از هنرمندان
مستقل که به مجوزهای دولتی تن نمیدهند آثار خود را بهصورت رایگان یا با درآمد
حداقلی در پلتفرمهای اینترنتی منتشر میکنند، که البته اگر این آثار از طریق
ناشران رسمی بینالمللی و با ساز و کارهای استاندارد منتشر شوند، درآمدهای بسیاری
برای هنرمندان به دنبال خواهد داشت.
در برخی موارد نیز هنرمندان با کنسرتهای
زیرزمینی، مجازی و غیرمجازی، هنر خود را رو در رو برای مخاطبان به اجرا میگذارند.
درحالیکه مدیریت فرهنگی و هنری تحت
چارچوبهای حکومتی، بیشتر در جهتِ اهدافِ خاصِ جریان حاکم پیش رفته است، به مرور
شاهدِ شکلگیری تشکلها، آیینها، جشن و جشنوارههای خصوصی و مستقل نیز هستیم.
برخی از فرهنگدوستانِ دغدغهمند، بدونِ احساس نیاز به نهادهای دولتی که بعضاً بهجای
حمایت، از آنان مزاحمت دیدهاند، در تلاش برای فعالیتهای فرهنگی و هنری مستقل
هستند. اما فعالیت و تولید آثار مستقل هنری در مواردی با فشارهای امنیتی، سلیقهای
و فرهنگی روبهرو بوده و هنرمندان بعضاً با محدودیتهای جدی، احضار، ممنوعالفعالیتی
یا مهاجرت اجباری مواجه شدهاند. این وضعیت، استمرار فعالیت هنری را با دشواریهای
فراوان همراه میسازد.
با این حال، یکی از پارادوکسهای
قابلتأمل در این مسیر، استقبال پرشور مخاطبان ایرانی از موسیقی، سینما و در کل
«هنرِ مستقل» است. آثار بدون مجوز (در رشتههای مختلف)، در بسیاری موارد، بیش از
آثار رسمی شنیده، دیده و یا خوانده میشوند، در فضای مجازی وایرال میشوند و تأثیر
فرهنگی گستردهای بر ذائقه عمومی میگذارند؛ بیآنکه سازوکار قانونی مشخصی پشت آنها
باشد.
در چنین وضعیتی، خودِ مخاطب به نهادی
غیررسمی اما قدرتمند بدل شده است که با انتخاب و تکرار، به هنرمندان اعتبار و
پایداری میبخشد. لایکها، اشتراکگذاریها، گوش دادنهای شبانه، دعوت به کنسرتهای
خصوصی یا حمایتی، همه و همه به نوعی «پشتیبانی مردمی» بدل شدهاند که در نبود
پشتیبانی دولتی، بار اصلی حیات موسیقی و هنر مستقل را بر دوش میکشند.
این امر گویی نشانهای از بحران
مشروعیت در سیاستگذاری فرهنگیست. به نظر میآید دولتها هنوز در تلاشاند تا با
الگوهای قدیمی دهههای گذشته، فرهنگ دههی جدید را مهندسی کنند، بیآنکه بپذیرند
نسلی تازه، با ابزارهایی تازه، جهانبینی و خواستههایی متفاوت در حال شکل دادن به
آینده است.
موسیقی و هنر مستقل، در چنین فضایی،
تنها یک ژانر هنری نیست؛ بلکه نوعی کنش اجتماعی و فرهنگی است. نوعی بیانیهی بیکلام
از سوی نسلی که دیگر نمیخواهد برای «دیده شدن»، از فیلترهای رسمی عبور کند، یا
برای تأیید شدن، بخشی از خودش را پنهان سازد و یا تریبونی برای یک ایدئولوژی باشد.
این نسل، هنر را نه ابزار تبلیغ، بلکه بازتاب زندگیاش میداند؛ نه سرگرمی، بلکه
ضرورت. و شاید همین است که موسیقی و در کُل، هنر مستقل ایران را، با تمام سکوتها،
حذفیات، تبعیدها و فشارها، همچنان زنده نگه داشته است؛ صداقتی عریان، مقاومتی
آرام، و امیدی خاموش به فردا که نیازهای واقعی جامعه و همراهی مردم در آن نمایان
است. گویی مردم در کنار هنرمندانِ مستقل و غیروابسته، دیگر از ممیزی، سانسور،
تظاهر، حذف، تفکیکِ جنسیتی و اِعمال سلیقههای حکومتی در فرهنگ و هنر و تمامی
جوانب زندگی، خستهاند و «برای یک زندگی معمولی»، با نگاه به آیندهای روشن، تلاش
میکنند.
محمدمهدی گورنگی (آهنگساز، موزیکولوگ
و مدرس دانشگاه)
روزنامه
اعتماد ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
کلید واژه:
گورنگی
.
محمدمهدی گورنگی
.
موسیقی مستقل
.
هنرمندان مستقل ایران